اشعار برگزیده مهدی رحیمی زمستان

مجموعه اشعار آیینی و مذهبی مهدی رحیمی زمستان در مدح و رثای اهلبیت علیهم السلام ، متن نوحه از مهدی رحیمی زمستان

اشعار برگزیده مهدی رحیمی زمستان

--------

در مدح و میلاد حضرت امام حسن (ع)

 

یاس ها با نفس یاسمن افطار کنند

علی و فاطمه چون روح و تن افطار کنند

 

حسن آمد که در خانۀ او شاه و گدا

همه با ذکر غریب وطن افطار کنند

 

خود ماهی و اگر روز به بیرون بروی

تا ببینند تو را مرد و زن افطار کنند

 

تازه از نور فراوان تو در مکه که هیچ

روزه داران عراق و یمن افطار کنند

 

گوش کردم که میایی خبرت مستم کرد

چه کسی گفته فقط از دهن افطار کنند

 

تا شما پشت در بیت یتیمان هستی

اهل خانه همه با در زدن افطار کنند...

 

 مهدی رحیمی

 

----------- متن اشعار مهدی رحیمی زمستان ---------

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج)

 

کشیده از همان آغاز، نرجس انتظارش را

نه چندین روز و شب، نُه ماه خالص انتظارش را

 

ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس

برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را

 

اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید

یقین اینگونه بهتر می‌کنی حس انتظارش را

 

فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره

مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را

 

پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را

کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را

 

مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح

اگر می‌گفت مرحوم محدث انتظارش را

 

نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند

نوشته در امین‌الله و وارث انتظارش را

 

شده کرب و بلا آیینه‌ای از مُنتظرها پس

کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را

 

منم من روضه‌ی عباس تا اینکه بیاید او

کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را

 

مهدی رحیمی

 

----------- متن اشعار مهدی رحیمی زمستان ---------

در ولادت حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)

 

درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته

بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته

 

این صدا اصلاً صدای گریه ی یک طفل نیست

در حسینیه کسی انگار دم برداشته

 

من که باور می کنم این طفل وقت بازی اش

ماه را از آسمان ها دست کم برداشته

 

من که باور می کنم این طفل از روز نخست

گفته یا مولا و در خانه قدم بر داشته

 

حلقه های اشک در چشمان بی تاب علی

پرده ها از راز دستان قلم برداشته

 

دست از قنداق وا کرده ست یعنی یا حسین

از همین امشب ابالفضلت علم بر داشته

 

تا حسین بن علی برداشته قنداقه را

نعره ی «آقا فدایت می شوم» برداشته

 

از همین امشب به یاد سوز لب های حسین

مشک چشمان ابالفضلیش نم برداشته

 

تازه امشب هر کسی کرب و بلا را خواسته

از سر خوان ابالفضلیش کم بر داشته

 

این یل بی دست وقت نوکری در کربلا

دست بر سینه شدن را از حرم برداشته

 

مهدی رحیمی زمستان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

 

----------- متن اشعار مهدی رحیمی زمستان ---------

حضرت ابوطالب (علیه السلام)

 

نه اینکه سوره ابوطالب است و آیه علی ست

چنانکه قبل علی بوده مبتدای علی ست

 

همین که لب به سخن باز می کند انگار

هِجا هِجای نبی و صدا صدای علی ست

 

به استناد حدیث٬ او‌ پدربزرگ همه است

فقط به خاطر این که پدر برای علی ست

 

به استناد به اصلاب شامخه،انگار

دلیل پاکی او نیز در ازای علی ست

 

پدر که جای خودش٬جنتش شده تضمین

به روز حشر هر آنکس که آشنای علی ست

 

بریده باد زبانش کسی که مُشرک گفت

به آنکه حد پرستیدنش خدای علی ست

 

رضایت پسرش در رضایت پدر است

رضای حضرت حق هم که در رضای علی ست

 

چنانکه بردن نامش گره گشای همه ست

دعا به حق پدر هم گره گشای علی ست

 

شب مَبیت به بستر، غدیر بر منبر

علی به جای نبی و نبی به جای علی ست

 

نگو بهشت که عرش است زیر نعلینش

به روی دوش نبی چون که رد پای علی ست

 

مهدی رحیمی زمستان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

 

----------- متن اشعار مهدی رحیمی زمستان ---------

در احوالات حضرت زینب کبری (سلام الله)

 

خیزران آمد و بر مهبط یارب زده شد

تازیانه عوض گفتن یا اَب زده شد

 

اُسکتوا ضربه شد و بر دهن دشمن خورد

مثل آن ضربه که یک روز به مِرحب زده شد

 

روز و شب زینب کبری به اسیری چون رفت

روز از روز بدش آمد و شب،شب زده شد

 

جای لیلا و رباب و همه‌ی اهل حرم

دم به دم عمه ی سادات مرتب زده شد

 

صاف بود آینه اش آه ولی در کوفه

سنگ بر آینه از جنس مُحدَّب زده شد

 

شد کبودی اثراتش دوبرابر زیرا؛

ضربه ها بیشترش در وسط شب زده شد

 

زینب آن لحظه به پا خاست و از پا افتاد

خیزران چونکه به پاخاست و بر لب زده شد

 

آسمان بار غم روضه ی سر را نکشید

قرعه ی فال به نام منِ زینب زده شد

 

مهدی رحیمی زمستان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

 

----------- متن اشعار مهدی رحیمی زمستان ---------

در احوالات حضرت زینب کبری (سلام الله)

 

در گیر و دار قائله زینب اگر نبود

شلاق بود و سلسله زینب اگر نبود

 

میداد زجر٬ زجر دو چندان رقیه را

آن شب میان قافله زینب اگر نبود

 

ما بین کربلا و همین روضه های ما

تا حشر بود فاصله زینب اگر نبود

 

بین صبور های جهان در کتاب ها

یک واژه بود حوصله٬ زینب اگر نبود

 

ذخرالحسین بود برای مسیر شام

در قصه ی مباهله زینب اگر نبود

 

از شام تا به کوفه از این بیشتر یقین

پا می گرفت آبله زینب اگر نبود

 

قطعا پیام کرببلا جاودان نبود

یک پای این معادله زینب اگر نبود

 

صبر سکینه نیز به سر می رسید زود

در کوچه ها محصل زینب اگر نبود

 

کشتی شکست خورده ی طوفان طعنه بود

در شام و کوفه ساحل زینب اگر نبود

 

مهدی رحیمی زمستان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

 

----------- متن اشعار مهدی رحیمی زمستان ---------

در مدح حضرت زینب کبری (سلام الله)

 

به وقت خطبه خوانی مثل حیدر می شود زینب

به هفده معجزه بر نی پیمبر می شود زینب

 

من از نامش که زینت بر علی گشته ست فهمیدم

زمانی زینت الله اکبر می شود زینب

 

زمین باید بگردد تا ابد دور چنین بیتی

که درآن مادرش زهرا و دختر می شود زینب

 

سه تا آیه سه دفعه مادری پیش سه تا حجت

به علم جَفْر، اینجا شرح کوثر می شود زینب

 

حباب دور مصباح الهدی چون می شود عباس

به کشتی نجات خَلق لَنگَر می‌ شود زینب

 

خودش یک لشکر است از کربلا تا شام، دروقتش؛

دل آور، جنگ آور، آب آور می شود زینب

 

به این نکته توجه کن اگر که در وفاداری؛

برادر می شود عباس، خواهر می شود زینب

 

پس از حیدر اگر بابا، پس از زهرا اگر مادر

پس از عباس هم قطعا برادر می شود زینب

 

همانگونه که از اول به یادش مانده از کوچه

دم آخر میان خیمه مادر می شود زینب

 

دوتا روح است دریک جسم وقت بوسه از حنجر

که یک آن فاطمه یک آن دیگر می شود زینب

 

مهدی رحیمی زمستان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

 

----------- متن اشعار مهدی رحیمی زمستان ---------

در ولادت حضرت زهرا (سلام الله)

 

تا به دنیا آمدی دنیا دلیلش را شناخت

از خودش دنیا به دست آورد یک دنیا شناخت

 

چون تسلط داشت هی چرخید دورت روز و شب

گر تورا نشناخت دنیا، ماه از بالا شناخت

 

آسمان نشناخت سر از پا و روی خاک ریخت

خاک اما زیر پات افتاد و سر از پا شناخت

 

بی گمان در قاب قوسین دو تا ابروی تو

خویش را هر شب رسول الله اَوْ اَدْنیٰ شناخت

 

سجده بر نامش اگر واجب شود بی ربط نیست

شیعه در واقع خدا را نیز با زهرا شناخت

 

قدر می دانم مُحِبَّش هستم اما بی‌گمان

قدر زهرا را در این عالم فقط مولا شناخت

 

بی نگاه لطف تو می ریزد از هم جان من

گاه دارد قطره ای از خویش یک دریا شناخت

 

توی جنت هم گدایت می شوم زیرا گدا

عرض حاجت کرد صاحبخانه را هرجا شناخت

 

حتم دارم روز محشر هم تو فرمان می‌دهی

من به تو ایمان کامل دارم اما با شناخت

 

تو شب قدری و پنهان بوده ای آنقدر که

زینبت حتی تو را در ظهر عاشورا شناخت

 

زینبت از پای درس کوچه آمد کربلا

آن همه سرهای بر نی را اگر زیبا شناخت

 

مبحث نشناختن در کربلا موضوع شد؛

عمه جان جسم حسین خویش را از پا شناخت

 

تا به آنجا که ربابت را میان کاروان

زینب از صوت علیِ اصغرم لالا شناخت

 

روضه یعنی که رقیه چهره را نشناخت و

تا صدایش زد صدای طفل را بابا شناخت

 

مهدی رحیمی زمستان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

 

----------- متن اشعار مهدی رحیمی زمستان ---------

احوالات امام حسن مجتبی (علیه السلام)

 

جنگ با زهر چونکه تن به تن است

اثرش مستقیم بر بدن است

 

زهر در واقع اولین اثرش

روی هر فرد، خشکی دهن است

 

علت وضعی چنین زهری

ناخودآگاه آب خواستن است

 

ای بمیرم! در این مواقع هم

اولین دستگیر مرد، زن است

 

من از این چند نکته فهمیدم

روضه ی باز، روضه ی حسن است

 

پیش چشم حسین شرمنده ست

که به هنگام مرگ، در وطن است

 

پیش ارباب روضه اش این است

برتنش وقت مرگ، پیرهن است

 

پیش آقای بی کفن از تیر

بر تن او دو تا دو تا کفن است

 

لخته های جگر اگر حرفند

تشت مثل لبی  پُر از سخن است

 

از بقیعش شناختم که حسن

روضه ی بی صدای پنج تن است

 

مهدی رحیمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

 

----------- متن اشعار مهدی رحیمی زمستان ---------

احوالات حضرت زهرا (سلام الله)

 

 سر به روی شانه ی دیوار...در سنگین شده

که نمی چرخد به دورش آنقدر سنگین شده

 

کوچه های شهر را برهم زده با گفتنش

باد لکنت دارد از بس که خبر سنگین شده

 

آن چنان کوچه دلش از رد پاها سیر بود

که برایش طاقت یک رهگذر سنگین شده

 

درد سیلی٬زخم پهلو٬خنده ی همسایه ها

مادرم فکری بکن٬ بار سفر سنگین شده

 

از صدای آه اهل خانه می شد حدس زد

توی کوچه ضرب دست یک نفر سنگین شده

 

آن قدر سنگین که سیلی بدون شرح را

مادرش خورده ولی گوش پسر سنگین شده

 

درب از یک سو و دیواری که در نزدیکی است

موقع برگشت سیلی بیشتر سنگین شده

 

آن قدر سنگین که از آن لحظه عمری را حسن

با تمام کوچه های شهر سر سنگین شده

 

مهدی رحیمی زمستان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">